بد حجابی کشفــــ کرده بود که  چگونه بپوشد، تـا بیشتر دیده شود،

در جلسه خواستگاری هـم آنگونه ظاهر شد که کشـفــــ کرده بود ،

و ده سال پس از زندگی مشترک ، درحسرتــــــ کسی بود که باطنـش را ببیند…!

.
.

ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ بســــــم ربــــــ الفاطمـه ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ ᴥ

.

.

اما هستن دخترایی که نگران پاکـــــــ شدن آرایششون نیستن

چون آرایـش ندارن

هستن دخترایی که وقتی یه پســــر  پولدار می بینن دلشون نمی لرزه

چون دلشون دله نه ژله …!

هستن دخترایی که با دیدن ماشین پسـرا کفـــــ نمیکنن

چون اینا دخترن نه دلستـر…

اینآ رو خیــلـــے مواظبشون بآشین !

اذیتـشون نکنید

قـــدر اینآ رو بدونید ، اینآ خیــلـــے حیفن
.
.
.

.
.
.

می دونی ….!!

تا نچشند ،

نمیفهمند…

پوشش یک تکه پارچه نیست…

پوشش انتخاب خداستــــــ برای زن و انتخاب زن برای خـــدا !!

پوشش تــ♥ـــو  ارزش است ، باور کن و با افتخار سرت کن…

.
.
.

.

.

پدافند = پد + آفند

پد = پاد = متقابل يا متضاد

آفند = جنگ و جدال و دشمني دفاع

((!هوس های شیطانی :که خانومی مشهدی میگفت که از شوهرم خواستم ماهواره بخرد تا وقتی او نیست من سرگرم شوم و حوصله ام سر نرود بعد از مدتی متوجه این شدم که همسرم رفتارش به کلی تغییر کرده بود اصول زناشویی و رفتار ها زوجین ما کلا بهم ریخته بود و کم رنگ شده بود  اصلا توجهی نداشت از اون خواستم تا این دستگاه لعنتی رو از خانه بیرون کند و او قبول نکرد تا جایی که بعد از مدتی فهمیدم او به هوس بازی و عیاش بازی دچار شده است و با چند زن دیگر بصورت پنهانی رابطه دارد خیلی آزارم میداد از او خواستم تا با هم صحبت کنیم و راجب کاری که کرده توضیحی بدهد و او در عین ناباوری خود را مانند آن چیزی که در فیلم ها یاد گرفته بود عادی نشان داد و خیلی بی شرمانه مرا با بازیگران چند فیلم شرم اور مقایسه کرد و از چهره و اندام من ایراد های بسیاری میگرفت شنیدن این حرف ها برایم خیلی شکننده بود به پیشنهاد یکی از دوستانم برای انتقام از او دست به کار احمقانه ای زدم با پسر جوانی که برای تنظیم و نصب ماهواره به خانه ی ما می آمد و رفت آمد داشت رابطه برقرار کردم و نمیدانم چرا زندگی ام این چنین از هم پاشید و به جایی رسید که دیگر من و همسرم راه برگشتی نداشتیم ...!))

اینم از عاقبت تماشای فیلم های غیر اخلاقی شبکه ی جم و مابقی که خیلی ها خودشان را فریب میدهند که ما اینگونه نمیشویم و ... اما حقیقت این است دشمن دارد به ریشه ی ما تبر میزند و ما میخندیم و استقبال میکنیم امیدوارم روزی برسه که این پرچم های دشمن رو از خونه های خودمون بیرون کنیم و من الله توفیق .!

تا کی می‌خوایم تو فیلم‌ها و نوشته‌هامون از بدی‌ها و زشتی‌ها بگیم؟

همین گفتن و پرداختن به بدی‌ها اونها رو شیوع نمی‌ده؟

شاید در خیلی از موارد اجتماعی نشه راحت آمار گرفت و ثابت کرد که این حرف و حدیث‌ها چه تاثیر بدی روی جامعه می‌ذاره اما در مواردی که میشه آمار گرفت به راحتی این تاثیر مشهوده

مثلا همین ساخته شدن فیلم ستایش باعث شده که ثبت احوال اعلام کنه که فراوانی اسم ستایش به شدت افزایش پیدا کرده

با اینکه در این فیلم هیچ توصیه‌ای به اینکه اسم بچه‌تون رو ستایش بذارین نشده!

پس واضحه که رسانه تاثیر غیرمستقیم عمیقی روی زندگی مردم می‌ذاره

آیا نشون دادن بی‌وفایی‌های خانوادگی، قد علم کردن جلوی پدر و مادر، فساد دخترها، هرزگی پسرها، قاچاقچی بودن مادرها، دزدی بچه‌ها، بدگویی بچه‌ها از پدر و مادرها، حرص و ولع برای ارث و میراث، و مسائل بسیار دیگری از این دست که هر روزه از رسانه‌ها به گوش و چشم ما می‌رسد، قبح این مسائل را برای ما از بین نمی‌برد؟

اگر به دنبال بهبود وضع حاضر هستیم چرا از خوبی‌ها نگیم؟ چرا از وفاداری‌ها نگیم؟ چرا از دلسوزی‌ها نگیم؟

رسانه‌ها خواهشمندم با اعصاب من بازی نکنید، شما زندگی را برای من تلخ کرده‌اید. از هیچ کدامتان نمی‌گذرم.

استراتژی بزرگ غرب در جنگ نرم،تغییر تصور از اسرائیل در افکار عمومی منطقه و جایگزین کردن جمهوری اسلامی و تنها حکومت شیعه به جای اسرائیل،صرفاً به انگیزه ایجاد انزوا و طرد برای ایران و حذف قوای پشتیبان مردمی نظام در داخل و خارج و نهایتاً اعلام تجربه منفی از تشکیل حکومت اسلامی و پایان عصر نهضت های اسلامی و ترجیحاً تعطیلی و انحلال تشکلاتی مثل حزب الله لبنان و حماس فلسطین است !

البته باید یادآور شد که جنگ نرم،متعاقب رهنمود تئوریسین های بزرگ امریکا و سران ضد انقلاب ایرانی متوجه جمهوری اسلامی شده که طی آن، غرب  با ناامیدی از براندازی نظامی ایران، به جبهه براندازی فرهنگی نظام جمهوری اسلامی نقل مکان کرده و رهبری معظم انقلاب از همان ابتدا تا اکنون،با عناوینی همچون:تهاجم فرهنگی،شبیخون فرهنگی،ناتوی فرهنگی و نهایتاًجنگ نرم، افکار عمومی را بیدار و ذهنها را حساس کرده و امروز بدنبال بیدارباش و آماده باش همگانی و هشیارانه رهبری معظم،غرب مهاجم، چاره ای جز اعلام ناامیدی مجدد از شکست انقلاب اسلامی و فروپاشی فرهنگی جمهوری اسلامی ندارد !             صادقعلی رنجبر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمونه هایی از مصادیق جنگ نرم که در قالب اس.ام.اس رد و بدل می شود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دهقان فداكارپيرشده،چوپان دروغگو عزيزشده، شنگول و منگول گرگ شدن، كوكب حوصلهء مهمون رو نداره، كبرا تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه و كلاغ دستشون توي يك كاسه است،حسنك گوسفنداشو ول كرده وتوي يك شركت آبدارچي شده،آرش كمانگيرمعتاد شده، شيرين،خسرو و فرهادو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكي، رستم و اسفندياراسباشونو فروختن و باموتور ميرن كيف قاپي!راستي سر ما ايرانيها چه آمده؟

آروزیش چه فراخ !

مبلمان عالی ، خانه ای شیک و بزرگ

او در اندیشه ی این است که شاید یک روز

عملی داشته باشد :

چش و چالش بشود چون طاووس

و دماغش ، نخود آش شود

چشم و هم چشمی او بسیار است

رنگ سال و مدل موی و لباس

نقل هر محفل و هر بازار است

آنچه گفتم سخن از آدمی امروز است

سخن از آسایش ، سخن از ثروت و مال

سخن از رنگ و لعاب

سخن از موی و لباس

یاد آن روز بخیر که قناعت ، سخن هر کس بود

سفره ی ساده ی ما ، دم و ساعت ، پهن بود

چه بگویم که در این عصر جدید

همه ی زندگی ما شده ؛ اشراف گرایی و تجمل

و در این بین ، حیا رفت ، نشانی ز مسلمانی ما نیز نماند

"چه کسی باور ما را دزدید ؟"

من سوالم این است

حتم دارم که تو خود می دانی

پس این رنگ و لعاب

چه کسی خفته و در فکر چه هست

و چه کس می گوید : جنگ ها رفت ، دگر جنگی نیست ؟!

چشم بگشای و ببين

جنگ نرمی است که در خامشی اش می جوشد

جنگ در خانه ی ما هست ولی بی خبریم.

یه روز یه ترکه...نه! یه روز یه رشتیه...نه! یه روز یه لره...نه!

یه روز... اصلا ولش کن بذار از اول میگم :

یه روز یه ترکه که اسمش ستار خان بود یا نمیدونم شایدم باقرخان، مرد شجاعی بود یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد.جونش رو کف دستش گذاشت و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد.فداکاری کرد...برای امروز من امروز تو برای همه ما برای ایران...

یه روز یه رشتیه اسمش میرزاکوچک خان بود.خیلی شجاع و نترس بود جلوی ارتش شوروی و بیگانه ایستاد تا خاک ایران، وطنمون رو اشغال نکنند.میرزا اونقدر جنگید تا خونش رو فدای ما کرد فدای میهنش،فدای ایران...

یه روز یه جنوبیه اسمش شهید علی هاشمی بود،سردار هور،یکی از سرداران بزرگ دفاع مقدس،جونش رو فدای آرمان هاش کرد،فدای سرزمینش،فدای من و تو، فدای ایران...

یه روز یه لره اسمش آریو برزن بود وقتی که اسکندر و متجاوزان به کشور ایران حمله کردند با سپاه کم تعدادش جلوی  ارتش بزرگ مقدونی ایستاد و وقتی همه سربازاش کشته شدند خودش اونقدر جنگید تا تکه تکه شد برای اینکه از خاکش دفاع کنه، از ایران...

یه روز یه فارسه اسمش شهید مرتضی آوینی بود که قلمش سلاحش بود خالص و مخلص در اختیار رزمندگان بود و آخرش هم جونش رو در این راه فدا کرد

یه روز یه بلوچه که اسمش شهید مصطفی جنگی زهی بود،شهیدی که همه بهش میگن شهید بصیرت چون عاشق ایران و شهادت بود و چشم ناتوان دشمن نمیتونست ببینه که همچین کسایی توی کشور هستن،آخه شهید جنگی زهی خاری بود تو چشم همشون.

یه روز یه زابلی که اسمش شهید حاج قاسم میر حسینی بود که واسه خودش سردار لشکر بود ک دشمنا هر وقت اسمشو میشنیدن لرزه به اندامشون میوفتاد و مو به تنشون راست میشد

یه روز ما همه با هم بودیم... ترکه و رشتیه و بلوچه و زابلیه و لره و فارسه و آبادانیه و...

ما باهم متحدو دوست بودیم تا اینکه دشمنامون رمز این اتحاد و دوستی رو کشف کردند و قفل اتحاد و دوستیمون رو شکستن

حالا دیگه ما برای هم جوک میسازیم

به همدیگه میخندیم...

آخه ما اینجوری شادیم...

خیلی داره بهمون خوش میگذره ،نه؟!!!!!

ولی خواهش میکنم،التماستون میکنم که یه خورده به خودمون بیایم آخه این جوک سازی ها یکی از ترفندای دشمنه که میخوان بینمون تتفرقه بندازن.

بیاین همه با هم بخندیم و به دشمنامون بخندیم و واسه ی اونا جوک بسازیم و اونا رو توی این عرصه هم شکست بدیم و اونوقت از ته دل بهشون بخندیم و به همشون ثابت کنیم که همه ما ایرونیا با هم یکی هستیم و به هم نمیخندیم بلکه با هم میخندیم.

میدونم که شما میتونید آخه همه ی دنیا میدونن که ایرونیا شعار " ما میتوانیم " رو کاملا درک کردن.

يا علی

   جنـــــگ نـــــــــرم

                                                             (Soft war)

                        حــــــــــــربـــــه جـــــــــــدیــــد استکبــــــــــــار جهـــــــــــــــانی

یکی از ابتکارات جدید استکبار جهانی در مبارزه با ملتها و نظام های مردمی،برپایی انقلابهای مخملی با بکارگیری نرم افزارهای متنوع و نیز موج سواری در جریان التهابات بزرگ و کوچک اجتماعی در راستای توسعه بخشی،فراگیر کردن و استمرار شورشها و تعرضات تا سرنگونی دولت مستقر در کشور است !

در تعریف جنگ نرم گفته شده است که: جنگ نرم(جنگ نرم افزاری)؛ شامل هرگونه عملیات جامع روانی و تبلیغات رسانه ایست که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون انجام درگیری نظامی و گشودن آتش، رقیب را به انفعال،عقب نشینی یا شکست وا می دارد !

ویژگی مهم و برجسته جنگ نرم،استفاده از تکنولوژی های ارتباطی و ابزار فکری و فرهنگی است و این انتخاب به دلیل ناکارآمدی جنگ سخت در نبردهای فرسایشی در اقصی نقاط جهان است !

البته تعاریف دیگری نیز از جنگ نرم بعمل آمده که جهت مزید آگاهی ایفاد می گردد :

1-جنگ تغییر باورها،استحاله عقاید و جابجایی دیدگاهها با نگاههای رسانه های استکباریست !!

2-جنگ مغزهاست، نه مرزها ! جنگ دیدگاههاست، نه قرارگاهها !

3-جنگ تقدس زدایی از ارزشها و شبهه افکنی در اذهان است !

4-جنگ تغییر گروههای مرجع و شکل دهی تضادهای جدید اجتماعی است !

5-جنگ تخریب اعتمادهای موجود به ارکان و مسئولان حاکمیت در ابعاد مشروعیت و کارآمدی !

6-جنگ تغییر و جابجایی مفاهیم زشت و زیبا در فرهنگ جامعه و آسان سازی ترویج انحرافات !

7-جنگ هنجارشکنانه،ترویج نافرمانیهای مدنی و تکمیل حلقه مقاومت جامعه در برابر حاکمیت !

8-جنگ تغییر ذائقه ها و شکاف بخشی کاذب فرهنگی بین نسلها !

9-جنگ توسعه مکاتب کاذب اجتماعی،عرفانی،اقتصادی و غیره !

10-جنگ ساماندهی جدید نیروهای اجتماعی در قالب  N.G.O.و بهره برداری سیاسی از آنها !

شبکه های تلویزیونی و رادیویی ماهواره ای مانند VOA , BBC PERSIAN و SITE ها و WEBLOGها و EMAIL ها ،GMAIL ها و  CDها، CHATها،BLUETOOTH ها،SMS ها، MMS  ها، DVD ها،TELE TEXT ها،بازیهای کامپیوتری و رایانه ای و سایر ابزار ارتباطی و تبلیغاتی و مهمتر از آنها، محتوایی که از این ابزارها منتقل می شود و به تصرف خاکریزها منجر می گردد،در جنگ نرم میدانداری کرده و جایگزین سخت افزارهای نظامی شده اند که نتایج عجیب و محیرالعقولی نیز دارند !

پیروزیهای اولیه در کشورهای جداشده از شوروی سابق، طراحان امریکایی جنگ نرم را به توسعه محتوایی و جغرافیایی آن ترغیب کرده و خیلی تلاش کردند که در ایران هم آن را به آزمایش در آورند که خوشبختانه با بیدار باش رهبری به اساتید دانشگاه و دانشجویان و بسیجیان به ترتیب به عنوان فرماندهان و افسران جوان جنگ نرم و عملکرد تاثیرگذار مردم،در مرحله اول خنثی شده و آینده، نتیجه این قدرت نمایی ها و زورآزمایی ها را روشن تر خواهد کرد !

در فراز پایانی صرفاً به منظور تنویر افکار عمومی و ارائه نمونه هایی از طرحهای عملی جنگ نرم فقط در تشریح تعریف شماره ۶ (جنگ تغییر و جابجایی مفاهیم زشت و زیبا در فرهنگ جامعه و آسان سازی ترویج انحرافات !) ، به درج واژه های مبدلی که زمینه چینی تغییر باورها را تعقیب می کنند، مبادرت می ورزم :

1-جمهوری اسلامی= تناقض از درون،ناسازگاری جمهوریت با اسلامیت و متفاوت با مدلهای جهانی

2-استقلال= مقابله با جهانی شدن و انسداد کهنه مرزهای جغرافیایی

3-خودکفایی= تکرار مبتدیانه ساختار صنعتی جهان و تلف کردن استعدادهای ملی

4-ارزش گرایی= تعصب ورزی کورکورانه و ایدئولوژی گرایی دگماتیسمی ( جزم گرایی )

5-مصرف مواد مخدر و قرصهای توهم زا= فضا رفتن

6-نوجوانی و جوانی= صفا کردن

7-فساد اخلاثی= صفا سیتی

8-بی غیرتی= رله بودن و ریلکس بودن

9-بی حجابی و جلف پوشی= تریپ زدن

10-بی بند و باری= آزادی و مدنیت

11-شرک ورزی= قرائت های چندگانه از دین

12-خداگریزی= خردورزی و شعورگرایی

13-انحراف عقیدتی= روشنفکری

14-شیطان پرستی= عرفان گرایی

15-هرج و مرج طلبی= پلورالیسم یا کثرت گرایی

16-لیبرال منشی= آزادی خواهی

17-تساهل و تسامح= اعتدال و آزاد منشی

18-رقص= حرکات موزون یا ایروبیک

19-قمار= درآمد اینترنتی

20-مفت خوری و بخت آزمایی= پیش بینی نتایج فوتبال

21-جاسوسی= اطلاع رسانی

22-سرقت و دزدی= دو در یا دو دره کردن

23-حجاب= زندانی شدن زن

24-عفت= محرومیت از لذت

25-ازوداج= به تله افتادن

26-خانواده= گرفتاری

27-فرزند= دردسر

28-فلسطین،لبنان و عراق= کشورهای عربی ضد فارس

29-بی ادبی رفتاری= متفاوت بودن

30-اسراف= مدگرایی و تنوع طلبی

با این مشت های نمونه خروار می توان دریافت که جنگ نرم،دنبال فروپاشی از درون و فروپاشی فکری ماست و برای تحقق این هدف،از تمام بهانه ها و اعتراضات و اختلافات،اعم از نابسامانی های اقتصادی،تنوع و کثرت قومی در ایران،دامن زدن به نافرمانی های مدنی و نزدیک شدن گام به گام و تدریجی به مردم برای افزایش تاثیرگذاری بر جریانات اجتماعی، بهره گرفته و با صحنه سازی ها و غلو کردن ها و جوسالاری های موردی،عملاً هدایت افکار عمومی را به دست گرفته و اتفاقات را آنچنان که می خواهند،هدایت می کنند !

حجاب ، یک واجب عینی است!

تاکید موکد قرآن کریم بر وجوب حجاب و لزوم رعایت آن به عنوان یک ضرورت اجتماعی و اخلاقی در هر جامعه انسانی، امری محسوس و ملموس بوده و مصونیت همه جانبه بانوان در جامعه، قطع یقین با حجاب تضمین شده و هیچکس نمی تواند بالاتر از تدبیر الهی، راه حل دیگری را جایگزین این واجب عینی و قطعی شرعی نماید!

علیرغم همه سیاه نمایی ها در باره حجاب، باید مبتنی بر دیدگاههای اسلامی و مشخصاً تعابیر زیبای استاد شهید مرتضی مطهری تاکید کرد که :

 اولاً حجاب، یک محدودیت نیست، بلکه مصداق واقعی یک مصونیت و تامین امنیت همه جانبه اجتماعی بانوان و دقیقاً یک چارچوب حفاظتی برای مراقبت از وجود ذیجودی بنام زن یعنی ناموس جامعه است!

ثانیاً حجاب، دست رد به سینه بدخواهانی است که با نگاه های ناپاک خویش، متجاوزان واقعی به حریم اختصاصی مردم اند و مترصد یافتن روزنه ای برای نفوذ و دست اندازی به نوامیس جامعه اند!

ثالثاً حجاب، اعلام برتری قیمت و جایگاه زن در جامعه است که مانع از فروش ارزان و دسترسی رایگان این گنج گران بها شده و نشان می دهد که خدای متعال برای جاذبه های زن، ارزش گذاری ویژه کرده است! 

رابعاً حجاب، در عفاف ریشه دارد و معنای پنهان آن تاکید بر پاکدامنی، پاکدلی، پاکدستی، پاک چشمی، پاک زبانی، پاک فکری، پاک رفتاری، پاک ضمیری و پاکیزگی باطن و روح آدمی در هر جنسیت است!

خامساً حجاب، در انحصار مکتب اسلام نبوده و در همه ادیان وجود داشته و تنها تفاوت در این است که قرآن دستخوش تحریف نشده، اما مابقی ادیان الهی به مرور زمان دچار جعلیات، تغییرات،تحریفات، اضافات و خرافات بشر متجاوز شده و آن چیزی که امروز به جامعه بشری ارائه می شود، دین خداداده نیست، بلکه فرقه های بشر خواسته است! مثال بارز این ادعا را می توان با مطالعه تاریخی و رویت آثار تاریخی اروپا حداقل در هنر نقاشی و مجسمه سازی مشاهده کرد که تمامی آثار قبل از رنسانس، متاثر از حجاب و پوشش قابل تامل بوده، لیکن پس از رنسانس، عریانی لائیک ها و سکولارها و اومانیستها بر مفاهیم و مضامین و مصادیق دینی رجحان یافت!

سادساً حجاب، به معنای پشت پرده نشاندن و درجه دو کردن زن نیست، بلکه بخاطر ایجاد شرایط مطلوب برای به صحنه آمدن و ایفای نقش اجتماعی زن است، چرا که زن در منزل و در نزد محارم خویش که نیاز به حجاب مصطلح ندارد!

سابعاً حجاب، به معنای کنترل مردان جامعه و تنظیم عقلانی خواسته های نفسانی اولیه است و اگر محدودیتی هم باشد، محرومیت مردان از بی قید و بندی های زننده و آزارنده ای است که امروز در جوامع غربی و کلاً در جوامع بی حجاب در حد افراط مشاهده می شود، تا جائیکه در انگلیس، بانوان را به عدم حضور تنها و شبانه در خیابانها، عدم استفاده تنهایی از آسانسورها و نیز حمل اسپری های گاز اشک آور قوی مجاب کرده اند!

ثامناً حجاب، ساده و یکسان و یکنواخت نیست که موجبات ملالت افراد جامعه را فراهم آورده و یا زحمتی را بر محجب ها تحمیل کند! تنوع انواع حجاب به حدی است که حداقل در همین نمایشگاه حجاب در ساری که به ابتکار اداره کل امور بانوان استانداری مازندران و طراحی هنرمندان طراح لباس برگزار شده، دهها نوع مدل ارائه شده و هر کس می تواند سلیقه خود را یافته و از مدلهای مطبوع و مطلوب بهره گیرد!

فلذا مخالفت با حجاب، مخالفت با فطرت انسان و عفت و پاکی و عصمت جامعه است که تنها و تنها با طهارت و نزاکت، پایدار می ماند و اگر حجاب را به هر بهانه و توجیهی حذف کنیم و یا از اندازه های دینی و شرعی آن بکاهیم و یا بدتر از هر دو اینکه در حجاب ریا ورزیده و علیرغم رعایت ظاهری، به آن اعتقاد قلبی و باور فکری نداشته باشیم، جامعه و ارتباطات اخلاقی و عاطفی آن دچار فروپاشی ماهوی شده و خیانت، جایگزین مقوله امانت داری می گردد و جامعه در فرایند سوءظن متقابل افراد، تداعی گر بددلی ها و شک ها و دو دلی های عروسی ها و پارتی های مبتذلی خواهد بود که نتیجه و انتهای آن، درگیری ها و مقابله های خونین و خشونت بار است!

مخالفت با حجاب، به نمایش گذاشتن رایگان سرمایه های حیثیتی خانواده ها و سقوط به دره بی غیرتی ها و وداع با عفاف و تربیت دینی فرزندان و انداختن آنها به دریای مواج تباهی هاست و در اصل، مقدمه خودزنی خانوادگی است که بدون چشم بصیرت نمی توان در بدایه، نظر بر نهایه افکند!

علیهذا جالب است بدانید که در علوم جامعه شناسی، ارزش ها را اصل دانسته و قابل انعطاف نمی دانند، اما هنجارها را که راهها و ابزارهای رسیدن به هدفها و اصول و تحقق ارزشها محسوب می شوند، بسیار متنوع و کاملاً انعطاف پذیر می دانند!

مثلاً احترام به والدین و بزرگترها یک اصل و یک ارزش است و راههای تحقق این ارزش برای فرزندان بسیار متعدد و متنوع است، چرا که یکی با هدیه خریدان، یکی با رعایت ادب، یکی با ابراز محبت، یکی با جشن تولد، یکی با نگهداری و رسیدگی، یکی با نامه، یکی با تلفن زدن و ..... بهرحال مراتب احترام و والدین دوستی و بزرگتر خواهی خود را ابراز و اثبات می کند، و همین گونه است راههای تحقق سایر ارزشها که با هنجارهای مختلف انجام می پذیرند!

حجاب نیز یک اصل، ارزش، هدف و مبناست و رعایت آن در عرب ها و فارس ها و کردها و ترک ها و بلوچ ها و ترکمن ها و غیره می تواند با رعایت کلیات دینی، مبتنی بر پوشش های ملی و محلی و قومی انجام پذیرد و اسلام تنها بر حفظ چارچوب حجاب تاکید دارد و اصراری ندارد که عرب، لباس ایرانی و یا ایرانی، لباس عربی بپوشد!

کار بزرگی که در نمایشگاه حجاب در ساری انجام پذیرفته، مبتنی بر همان تاکیدی است که رهبر معظم انقلاب در باره طراحی مدهای لباس ارائه کرده بودند، نقل به این مضمون که ما باید مبتنی بر مسائل شرعی، فرهنگ ایرانی، پذیرش عقلی، ذوق های فردی و عرف های جوان پسند و جامعه پسند امروزی به طراحی مد مطلوب بپردازیم تا این ابتکار عمل را از غربی ها و غرب گراها مصادره کنیم و نگذاریم که جوان جامعه ما چشم به طراحی کسانی بدوزد که می خواهند از جوانان ما یک مانکن و از زنان ما یک عروسک خیمه شب بازی درست کنند!

امیدواریم که دختران جوان و بانوان متدینه با استقبال از نمایشگاه ابتکاری حجاب در ساری، بانیان آن را برای تکرار تقبل چنین نمایشگاه های پرزحمت و پر هزینه ای تشویق و ترغیب نمایند تا در اصل استقبال از این نمایشگاه، گامی رو به جلو و پاسخی عملی به دیدگاههایی باشد که مکمل و یا مقدمه مبارزه با بی حجابی را ملزم به انجام کارها و زمینه سازی های فرهنگی در جامعه می دانند!

مغزها، سرمایه های ملی یک ملت و ذخیره های ارزشمند یک جامعه اند که شب های تاریک ملتی را با نور اندیشه و خلاقیت و نوآوری عملی روشن کرده و مجریان پروژه بن بست گشائی و مانع زدائی اند و با توجه به تاثیر مستقیم اندیشه های تابناک در رشد و توسعه هر کشور و نیز برخورداری نیروهای انسانی تعلیم یافته و مولد فکر و علم و فناوری روزآمد، از سالیان دور تا کنون شاهد گسترده ترین و پرجاذبه ترین دامهای استکباری جهت جذب این سرمایه های ملی از سراسر جهان از جمله ایران عزیزیم!

تخصیص امکانات، خدمات، رفاهیات، دریافتی ها و مزایا، اعتبارات، تجهیزات و ایجاد تمهیدات برای هرگونه پیشرفت فردی و گروهی برای صاحبان اندیشه های برتر که در سالهای اخیر بخاطر رقابت سایر کشورها، با تحت پوشش قراردادن خانواده ها اعم از اقامت، حقوق و یا بیمه همه جانبه آنها و نیز عدم الزام به پذیرش تبعیت و یا اخذ پناهندگی از آنها و فراهم کردن امکان بازگشت به کشور زادگاهی در هر زمان و سایر وعده و وعیدها، رئوس سیاستها و دلایل اهمیت مربوط به تحقق پیگیری پروژه استکباری فرار و یا همان جذب مغزها محسوب می گردند!

اگر چه نمی توان مسئولین کشورهای زادگاهی این مغزها را هم بخاطر کم توجهی فردی، رفاهی و مهم تر از همه بخاطر عدم توسعه و تخصیص امکانات و تجهیزات لازم برای فعالیت های علمی بی تقصیر دانست، اما برتری علمی و فناوری کشورهای قدرتمندی مثل امریکا، عملاً فرصت استقلال انتخاب را از مغزها گرفته و آنها را قبل از جذب ظاهری، مجذوب باغ سبز غرب می کرد!

اما خوشبختانه در سالهای اخیر به دو دلیل که یکی تغییر باور مغزهای برتر از برتر پنداری غرب و دیگری تحرک های جدید دولت هایی مثل دولت های مستقر جمهوری اسلامی ایران، روند گذشته مغلوبه شده و نه تنها مغزهای ایرانی تمایلی برای پیوستن به غرب و در راس همه امریکا ندارند، بلکه اینروزها شاهد تقاضای بسیاری از اندیشمندان جهان و مشخصاً اندشمندان کشورهای اسلامی برای حضور و اقامت در ایرانیم و این مسئله با توجه سرعت پیشرفت های علمی و فناوری در ایران اسلامی برای غربی ها بسیار شکننده و تحقیرکننده و در عین حال بسیار نگران کننده شده است!

همه این ها در حالی است که تا چند سال قبل، غالب برندگان ایرانی المپیادهای علمی جهان در امریکا و سایر کشورهای غربی دیده شده و ابتدا به بهانه ادامه تحصیل و نهایتاً بخاطر جاذبه ها و مذاکرات وسوسه کننده با آنها و سیاه نمائی های که در باره آینده ایران القاء می کردند، کار را بجاهائی می رساندند که اندیشمندان ما ناگهان اقامت دائم در آنجاها را بر بازگشت به ایران ترجیح می دادند!

جالب است بدانید که با توجه برتری اندیشه ای ایرانی ها نسبت به سایر ملت ها، بالای ۱۲۰ کشور در تهران و نیز پایتخت های کشورهای همسایه و کشورهای محل های تحصیل در راستای جذب مغزها و تحقق پدیده شوم فرار مغزها فعال بوده و هستند و بر خلاف اوایل کار که بسیار موفقیت آمیز عمل می کردند، این روزها ناکام تر از همیشه، زبان چرب و نرم و وعده ها و وعیدها را تغییر داده و به توهین و تحقیر و ترور روی آورده اند!

بزرگترین علت این تغییر رویکرد، حاصل و نتیجه شکست پروژه استکباری فرار مغزهاست، چرا که با توجه به ایجاد شرایط مطلوب در کشور زادگاهی هم از نظر علمی و عملی و هم از بعد رفاهی و غیره، عملاً کسی تمایل به جلای وطن ندارد و دانشمندان ما ایران را بر تمام کشورهای دنیا ترجیح می دهند.

ضمن اینکه با کنار رفتن نقاب ها و مخالفت شدید و علنی کلیه کشورهای استکباری با تکنولوژی هسته ای ایران که حق مسلم ملت ماست، چهره پنهان و کریه استکبار در این پروژه فریب رو شده و حسن ظن گذشته اندیشمندان ما به استکبار جهانی تخریب شده و امروز نوعی همصدائی بین دانشمندان ما و اداره کنندگان کشور بوجود آمده و سوءظن های احتمالی گذشته آنها به مسئولین کشور مبنی بر ناتوانی و یا عدم تمایل به آنها، امروز به حسن ظن متقابل مبدل شده است.

نگرانی دوجانبه استکبار جهانی از شکست پروژه فرار مغزها هم از این جهت که دست آنها خالی شده و آهسته آهسته در حال ازدست دادن جایگاه برخوداری از فناوری برتر در جهان اند و هم از این جهت که ایران به سرعت در حال دستیابی به تکنولوژی ها و فناوری های برتر علمی و صنعتی و حرفه ایست، آنها را به تکاپو انداخته و ناکامی خود را با انتخاب بدترین نوع مکانیسم پرخاشگرانه یعنی ترور مغزها بروز دادند و اگرچه این ترورها برای ما بسیار ناخوشایندند، اما بیانگر عجز استکبار جهانی و پیروزی ملت ماست.

شهادت دکتر شهریاری و ترور نافرجام دکتر عباسی و همسران اندیشمند آنها، آغاز جبهه دیگری در جنگ نرم است که البته با تحلیل نرم افزارانه و اتکاء به ابزار سخت افزارانه متجلی شده است و یقیناً استکبار جهانی با این عملیات صهیونیستی قصد دارد تا با یک تیر دو نشان بزند که یکی از بین بردن ریشه های توانمندی علمی ایران اسلامی و مانع شدن از قدرت گرفتن تمدن اسلامی در قرن حاضر است و دیگری ناامن جلوه دادن ایران برای ادامه اقامت مغزها در کشور زادگاهی خود و ترغیب تهدیدآمیز دانشمندان و اندیشمندان برای اقامت در غرب و مشخصاً امریکاست!زهی خیال باطل!

همانطوری که جامعه دانشگاهی ما در دو روز گذشته بیان کرده، این ترورها نه تنها ما را مرعوب نمی کند، بلکه تحت تاثیر خون شهدا، عزم ملت ما برای چنین پایداری بیشتر شده و مصمم تر از همیشه بر تصمیم خود پافشاری خواهد ورزید و تردید نباید کرد که رمز برتری و ابرقدرتی در انتهای قرن حاضر به برخورداری از سلاحهای نظامی برتر و پیشرفته نیست، بلکه ابرقدرت های آینده، کشور های صاحب علوم و فناوری های برترند و ایران اسلامی، یقیناً یکی از نامزدهای چنین جایگاهی است و باید مطمئن بود که نگرانی های امریکا و اسرائیل و کلاً جبهه استکباری ریشه در چنین برآوردهایی داشته و اقدامات و عملیات محاسبه شده آنها همین نگرانی ها را اثبات می کند!

امید آنکه با افزایش سطح هوشیاری و مراقبت های امنیتی، ضمن افزایش ضریب حفاظتی از اندیشمندان و دانشمندان جامعه و نیز افزایش بارم قدرشناسی از این قشر ارزشمند که تعالی آینده کشور منوط به نقش آفرینی علمی و عملی آنان است، انگیزه ها و زمینه های لازم برای استمرار چنین پیشرفت ها و برتری هایی فراهم تر شده و نگرانی ذهنی جامعه علمی و نیز افکار عمومی در خصوص چنین ناامنی هایی کاملاً مرتفع گردد.

شاید نتوان پس از ارتحال امام راحل روزی را به عظمت و معنویت 9 دی 88 پیدا کرد که طی آن خیمه ولایت شاهد پرازدحام ترین روز حضور لبیک گویان و میثاق جویان شد و یک تنه تنهایی امام علی(ع) ، غربت امام حسن(ع) و مظلومیت امام حسین(ع) را جبران نمود!

روزی که سخاتمندانه تاریخ را مسحور بصیرت ملتی کرد که امام عزیز در وصیت نامه سیاسی الهی خویش آنها را به اعتبار همه سربلندی هایی که در یکایک امتحانات و ابتلائات الهی از خود به یادگار گذاشته بودند، برتر از امت های تمامی پیامبران الهی دانست و به آنان مباهات کرد!

9 دی مظهر پیوند انقلاب اسلامی با عاشورای حسینی و یکی از مصادیق بارز لبیک عاشورائی  ملت ایران به ندای "هل من ناصرٍ ینصرنی" حسین زمان در کربلای ایران اسلامی است که در نهایت درایت انجام پذیرفت و بر خلاف مظلومیت سپاه ولایت در کربلا، در ایران سپاه ولایت سرشار از جمعیت داوطلب و شجاعی شد که یکپارچه شعار می دادند:

            ما اهل کوفه نیستیم / علی تنها بماند – ما اهل کوفه نیستیم / می میریم و می ایستیم

می توان 9 دی را روز پیروزی مردم بر سران و عوامل و عناصر فتنه ۸۸ و به عبارتی روز جلوزدن عوام از خواص نامید که به تمامی دو پهلوگویی ها و سکوت ها و مواضع مخالف برخی از خواص برجسته هم پایان بخشید و محوریت رهبر معظم در تعیین یکایک مواضع محوری نظام به اثبات رسید و بر همه معلوم گردید که فصل الخطاب قطعی و واقعی همه اختلافات و مرافعات کلان در تمامی سطوح جامعه، تنها و تنها رهبری معظم انقلاب است.

9 دی تاکید موکدی بر ضرورت بصیرت در جامعه بوده و اینکه بصیرت از شام شب نیز برای یک انسان اجتماعی واجب تر است و هیچکس نمی تواند بدون بصیرت به زندگی سعادتمندانه برسد و این موضوع نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در تمامی ابعاد زندگی بشری اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، هنری، علمی، تربیتی، اخلاقی و سایر گزینه های رفتاری از ضروریات انکارناپذیر است!

اما سئوال اساسی اینجاست که بصیرت چگونه حاصل می گردد و مایه اصلی این پدیده نادر و ارزشمند کدام است؟ تردیدی وجود ندارد که بزرگترین ضمانت بصیرت، عقلانیت است، عقلانیتی که مولد تفکر، تعمق، تامل و برخورداری از پشتوانه های دانشی و نگرشی و نیز مولفه های تجربه و مهارت و دوراندیشی است!

فلذا تا زمانیکه عقل مردم در قید چشمشان باشد، بی بصیرتی بیماری مزمن جامعه می شود و اما زمانی که چشمشان تابع عقل آنها باشد، بصیرت حاصل می گردد و انسان می تواند به چشم انداز مناسبی دست یافته و از انسداد نگاه و محدودیتهای ناشی از آن رها شود و در متن مسائل مهم و مبهم امتداد یابد و تا مرز روشن کردن چراغ در بخشهای تاریک به پیش برود!

خدای متعال در قرآن مجید به اهل بصیرت و معرفت می فرماید: در زمین سیر کنید و عبرت بگیرید ای اهل بصیرت! و امام علی (ع) در باره اهمیت بصیرت می فرمایند: وقتی بینش و بصیرت کسی کور باشد، دیدن چشم سودی نمی دهد! و اینجاست که آدمی می تواند نابینا، اما روشن دل باشد و در مقابل، بینایی دیده داشته باشد و اما به واقع کوردل باشد!

سعدی شیرازی هم می گوید : تنی زنده دل خفته در زیر گل/به از عالمی زنده مرده دل! 

واقعیت این است که هر پدیده زنده ای یک کمال دارد و کمال بصر، بصیرت است و آن تشخیص سره از ناسره و پیدا کردن چهره حقیقت و طرد باطلی است که لباس حقیقت به تن کرده است، باطلی که گندم نمای جو فروش است و به تعبیر امام علی(ع)، باطلی که حرف حق می زند و اراده باطل دارد و بعبارتی لباس خودی می پوشد و اندیشه بیگانه در سر دارد!

اکتفاء به بصر، ناپختگی و ظاهربینی است و بصیرت، ژرف اندیشی و غواصی در اعماق اقیانوس حقیقت جهت صید مروارید معرفت است که متاسفانه در پشت غبارهای به هواخاسته، نامرئی جلوه می کند و به آسانی در دسترس قرار نمی گیرد و گاهی با باطل اشتباه گرفته شده و انحراف را محتمل می سازد!

خانه نشینی امام علی(ع)، تسلیم شدن خشک مغزها در برابر قرآن های روی نیزه در لشکر معاویه و شکل گیری پدیده ننگین خوارج و شکست دادن امام علی(ع) در جریان حکمیت، صلح اجباری امام حسن(ع)، بهشت خواهی کوفیان با امام کشی، شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران گرامی اش توسط منتظران آن حضرت و نیز استمرار این مظلومیت ها و محرومیت ها که نهایتاً منجر به غیبت کبری امام زمان(عج) و پیدایش عصر انتظار گردید، همه و همه بخاطر فقدان بصیرت کافی و سطحی گرائی مردم بوده است.

علیهذا درک اتفاق بزرگ 9 دی، یک تکلیف تمام عیار و ضرورت غیر قابل انکار در عرصه سیاسی برای یکایک شهروندان است و این اقدام بزرگ باید به یک الگوی بزرگ مبدل گردد تا برای همیشه تاریخ، روشنائی هدایتگر آن روشنگر بخشهای تاریک زندگی نسل امروز و فردا باشد!

امیدوارم که در 9 دی با تمامی عاشورائیان به صحنه آمده و مقدمات ثبت تاریخی این واقعه عظیم را در تمام عصرها و نسل ها فراهم کرده و بصیرت را به فرهنگ مبدل نمائیم.